داستان فیلم
کول پسر 15 ساله ای از دیترویت است که همیشه در مدرسه با مشکل روبرو می شود ، بنابراین مادرش او را با خود به فیلادلفیا می برد تا در کنار پدر دورش ، هارپ زندگی کند. او او را در بلوک فیلادلفیا شمالی که هارپ در آن زندگی می کند رها کرد و به سرعت از آنجا دور شد. یکی از همسایگان کول را می شناسد و به او می گوید پدرش در اصطبل است. وقتی هارپ او را به داخل خانه اش آورد ، كول اسبی را در اتاق نشیمن ایستاده و یخچال و كمدها را خالی می بیند. او می گوید که قرار است فقط یک شب بماند. روز بعد وقتی می خواهد با مادرش تماس بگیرد ، به پسر عموی بزرگترش اسموش می رود ، که او را دور می زند و کمی غذا برایش می آورد. اسموش صبح روز بعد او را در هارپس پایین می اندازد ، اما او اجازه نمی دهد که کول داخل شود زیرا او با اسموش که درگیر معامله مواد مخدر است در پاتوق است. او تصمیم می گیرد در اصطبل اصطبل بخوابد.