داستان فیلم
آلفرد بوردن شعبده باز (کریستین بیل) به جرم قتل رابرت انجییر (هیو جکمن) محکوم میشود و در زندان تصمیم به خواندن خاطرات انجییر میکند. فیلم به گذشته برمیگردد. زمانی که هردو دستیاران میلتون شعبده باز (ریکی جی) با مبتکرش جان کاتر (مایکل کین) بودند، که در نمایشی جولیا همسر انجییر (پایپر پرابو) هنگام انجام حقه فرار از مخزن آب در مقابل چشمان تماشاگران خفه میشود، و انجیر بوردن را مقصر میداند که او گره نامناسب بسته بودهاست. از اینجا به بعد این دو نفر تبدیل رقبای خونی هم که در اعمال همدیگر اخلال ایجاد میکنند، میشوند. بوردن لقبش را استاد و برنارد فالون (مبهم) را به عنوان مبتکرش استخدام میکند، در حالی که انجییر دانتون بزرگ و اولیویا (اسکارلت جوهانسون) دوست داشتنی را که در پرت کردن حواس تماشاگران میتوانست کمک کند را استخدام میکند. سپس بوردن با سارا (ربکا هال) ملاقات و بعداً با او ازدواج و صاحب دختری میشود، خشم انجییر را برمیانگیزد و در نمایش گرفتن گلوله با دست بوردن خرابکاری میکند، و هزینهای که بوردن میپردازد، به قطع دو انگشتش منتهی میشود. بوردن نیز هنگام حقه قفس پرنده انجییر اخلال ایجاد میکند، که منجر به قطع انگشتان تماشاگر، و کشتن مفتضحانه کبوتر و خدشه دارشدن اعتبار دانتون بزرگ میشود.